۱۳۸۹/۵/۲

راه پر خار


حیف است که ترا یاد کنم ، ای یار بی خبرک
حیف است که دلم شاد کنم، دل آذاربی خبرک
چقدر جانا تو باشی بی خبر از حال زارمن
که عمریست زار میگریم درمزار بی خبرک
مگرهستم به یادت چون ندانی پس چه میدانی؟
که کارعاشقی را هست،راه پر خاربی خبرک
عزیزم من همان هستم که بودم مایلت سرسخت
ندانم مایلت را بازچه افتاده است افکاربی خبرک
تو ازمن بی خبر باشی و این نیست راه عاشقی
مگردانم که میدانی زحال من خبر- داربی خبرک
که "ساحل"درکنارآب،اما تشنه است هیهات
چه شود گر بباری چون ابربه یکباربی خبرک
1389/1/6

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر